برای تک نهال زندگی ام

این روزها

امروز دومین روز ربیع الاول هست ماه صفر شکر خدا بخوبی گذشت دیروز معین پسر دختر خاله مامانی و بابایی به سلامت بدنیا اومد...مامانی هم رفت بیمارستان اما ازونجایی که تو رو نمیتونستم ببرم قول دادم امروز فردا با بابایی بریم خونشون تا تو نی نی رو ببینی خوب این روزها تو خونه مادر جون حسابی با ماشین سنگینت به قول خودت بازی میکنی...تو بازی کردن با اون حسابی وارد شدی عین فرفره حال و پذیرایی و میری و برمیگردی دور میزنی گاهی بارها و بارها دور خودت میچرخی ...و من با تعجب به این فکر میکنم چطور ماشین و کنترل میکنی!!! حدود سوال کردنت از مرز رد شده بارها و بارها سوال میکنی و اگه جواب من اشتباه باشه بهم هشدار میدی که مامان مثلا دندون(خمیر دندون)هس وقتی از جل...
4 دی 1393
1